آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

خاطرات شیرین آرتین جونم

سلام به همه کسانی که آرتین جونمو دوست دارن امروز هم اومدم خاطرات شیرین آرتین جونم رو ثبت کنم خاطرات تلخ رو باید بریزیم دور تا بتونیم بهتر زندگی کنیم خدا رو شکر خاطرات تلخش خیلی کمتر از شیرین هاش بوده و امیدوارم همیشه همینطور باشه برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه. این مطلب رو هم از دست ندین چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی؟ شنبه , 16 اسفند 1393 آرتین جونم در حال بازی با مامانم(مادر بزرگ آرتین جونم) اینجا هم اومده بود در رو میکوبید و متاسفانه طعم مشمای کثیف رو هم برسی کرد. فرداش صبح ...
22 اسفند 1393

هاجر عروسی داره تاج خروسی داره

سلام یه کلیپ دیگه به کلیپ های مورد علاقع آرتین جونم اضافه شد لینکشم میگذارم تا هم منبع کلیپ درج بشه هم بتونید برای نینی هاتون دانلودش کنید. لینک منبع http://www.aparat.com/v/IZ5EW   لینک دانلود http://hw5.asset.aparat.com/aparat-video/9c5dcfbc8bd41eb27fd714f8588f24ff1427318__30563.mp4 ...
16 اسفند 1393

خاطرات آرتین جونم اوایل اسفند1393

سلام امروز سه شنبه 12 اسفند اومدم تا خاطرات آرتین جونم رو ثب ت کنم برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه جمعه , 8 اسفند 1393 آرتین جونم در حال خوردن خوراک عدس خاله اش داشت بهش میداد این عکسو گرفتم شب هم موبایل رو توی دستم بازی میکرد و ازم گرفت و منم نمیخواستم ببره اونور بازی کنه چون محافظش رو جدا کرده بودم و وقتی آرتین جونم بازی باهاش رو تموم میکرد ولش میکرد به امون خدا و احتمال گم شدن و له شدن زیر دست و پا بود و یکی دیگه از دلایلم هم موبایلم سرگرمی من توی اتاق بودش و یکی دیگه از دلایلش هم کار زشت من یعنی حسودی ...
12 اسفند 1393

خاطرات آرتین جونم اوایل اسفند

سلام بازم اومدم با عکس ها و خاطرات شیرین و تصویری آرتین جونم برین ادامه مطلب ماشاالله فراموش نشه دوشنبه , 4 اسفند 1393 آرتین جونم در حال کمک هنگام امن کردن خانه داشت نهارش رو میخورد که وقتی دید پتو رو دور ستون میپیچن رفت کمک. اینم عکس سلفی منو آرتین جونم آرتین جونم توی بغل من آرتین جونم در حال بازی آرتین جونم در حال سیب زمینی خوردن آرتین جونم در حال جمع کردن اسباب بازی هاش فردای همون روز دخمل شدن آرتین جونم یک روز بعد صبح چهارشنبه ساعت 7:58 صبح تا پ...
10 اسفند 1393

اولین عکس های آرتین جونم در یک سالگی

سلام این دفعه نتونستم عکس های زیادی از آرتین جونم بگیرم اما عکس های خوبی گرفتم و لحظات خوبی رو با آرتین جونم گذروندم با این که کمتر از یک روز بود اما خیلی خوش گذشت برین ادامه مطلب ماشاالله غراموش نشه دوشنبه 20 بهمن ماه 1393 قبل از یک سالگی که من اولین بار با آرتین جونم رفتم حمام تو حمام منو میزد و میخندید وقتی خیس شد ماشاالله پلک هاش مثل ستاره چشم هاش مثل مروارید برق میزد وقتی بالا رو نگاه میکرد از زیبایش نمیتونستم پلک بزنم فقط نگاهش میکردم ماشاالله مثل ماه شده بود.خیلی زیبا تر شده بود. چهارشنبه , 29 بهمن 1393 ...
2 اسفند 1393

عکسای قبل از تولد آرتین جونم

سلام این عکس ها رو یک روز قبل تولد آرتین جونم گرفتم بزودی عکس های یک سالگی آرتین جونمو که امروز گرفتم میگذارم برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه شنبه , 25 بهمن 1393 جارو دستی کشیدن آرتین جونم شیطونی کردن آرتین جونم اینجا هم داشت ماجرای سوخنتش رو برامون تعریف میکرد بصورت پانتومیم هَهههههههههههههه هَهههههههههههههههه هم میگفت و دستاش رو میگذاشت رو چشم هاش  و ادای گریه در میاورد بعد میخندید تا پست بعدی خدانگهدار ...
29 بهمن 1393

هوای خوزستان

سلام هوای خوزستان خیلی بد شده و پر از گرد و خاکه و براشون دعا کنید تا اونجا هم بارون بباره هوای اونجا مثل شهر ما بشه و هوای پاک دوباره به اونجا برگرده تصور یه لحظه اونجا بودن هم برام سخته مهدی یراحی با ماسک روی صحنه رفت +عکس ...
28 بهمن 1393

آرتین جونم یک سالگیت مبارک

آرتین جونم یک سالگیت مبارک با یک روز تاخیر این پست رو آماده کردم. ولی اشکال نداره یک ساله شدن آرتین جونم رو عشقه سال پیش این موقع ها بود که بی تاب دیدنش بودم مثل الان که دلم براش یه ذره شده ...
27 بهمن 1393

خاطرات شیرین اواسط بهمن ماه

سلام یادتونه گفتم این دفعه دست به دوربین بودم ادامه عکسا گذاشتم برای این پست فردا آرتین جونم یک ساله میشه هورا دیگه بیشتر از این منتظرتون نمیگذارم برین ادامه مطلب ماشاالله فراموش نشه جمعه , 17 بهمن 1393 این عکس داداشم (دایی آرتین جونم) با آرتین جونمه خودم گرفتم خندیدن زیبای آرتین جونم ادامه بازی واکنش آرتین جونم وقتی مامانشو دید ماشاالله با سرعت دوید سمتش شب نزدیک به وقت خوابیدن بود و آرتین جونم رفت به سراغ تشک خاله اش و سرش رو گذاشت روش فرداش طبق معمول رفته بود سراغ ...
25 بهمن 1393