آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

اولین کلمات آرتین جونم2

سلام امروز میخام در مورد کلمات جدیدی که آرتین جونم میگه بنویسم ماشاالله فراموش نشه. آرتین جونم دیگه نمیگه در در و کلمات جدیدی رو در حال تمرینه من از صدا کردن اسمم توسط آرتین جونم سیر نمیشم هیچوقت اولین کلمه که گفت رضا یادم نمیره خیلی لحظه قشنگی بود. مثل خواب میموند هر وقت یادم میوفته کلی کیف میکنم چند روز پیش داشتم تلاش میکردم بازم بگه رضا اما نمیگفت یک دفعه لب هاش رو عقب برد و گفت بابا البته واضح نگفت اینطوری گفت بَ بَ اما کلمه جدیدی که دوست داره بگه دایی رضا هستش که فعلا در حال تمرین برای درست تلفظ کردنش هس...
27 آبان 1393

علی اصغر کردن آرتین جونم

سلام میدونم دیر کردم اما اینترنت قطع بود الان که این مطلب رو مینویسم آرتین جونم رفت خونشون هنوز نیم ساعت نشده دلم براش تنگ شده برین ادامه مطلب که کلی عکس و خاطره از آرتین جونم آماده کردم فقط ماشاالله فراموش نشه دوشنبه , 14 مهر 1393 قبل از 8 ماهگی این عکس ها رو داداشم با موبایلش گرفته کیفیتشون عالیه پنج شنبه , 8 آبان 1393 این عکس ها رو خودم با تبلتم گرفتم کیفیت پایینه بزودی موبایل خوب میخرم و عکس های با کیفیتی از آرتین جونم میگیرم بقیه عکس ها رو داداشم با موبایلش گرفته تصاویر ...
24 آبان 1393

اولین کلمات آرتین جونم

سلام الان که دارم این مطلب رو مینویسم آرتین جونم پیشم نیست و دیروز رفت امروز با کلی عکس و فیلم از آرتین جونم اومدم فیلم اولین در در گفتن و خاله گفتنش توی ادامه مطلبه آرتین جونم شیطون شده. و دوست داره طعم همه چیز رو تست کنه هر چی گیرش بیاد خیال میکنه خوردنیه. برین ادامه مطلب ماشاالله فراموش نشه پنج شنبه , 24 مهر 1393 اواخر 7 ماهگی آرتین جونم پنجشنبه 24 مهر اومد پیشم وقتی آرتین جونم بغلم اومد جا برای کیبورد نموند و سقوط کرد و دو تا از کلید هاش در اومد بیرون منم راحت جا انداختمشون آرتین جونم تازه از حموم در اوم...
10 آبان 1393
1