آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

عکس ها و خاطرات اواخر 18 ماهگی

سلام زیبایی خیلی خوبه و چه خوب که بیشتر باطن خودمون رو زیبا کنیم تا ظاهرمون این عکس آرتین جونم ده روز مونده بود به پاییز داداشم (دایی آرتین جونم گرفته) به قول آرتین جونم داء برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه. دوشنبه , 10 شهريور 1394 هوا بارونی بود و باد تندی می وزید آرتین جونم از شدت ترس چشماش گرد شده بود و میگفت ترس       ترس پشت کامپیوتر بودم و آرتین جونم چسبیده بود به من با اینکه میدید من نمیترسم ولی ترسش کمتر نمیشد کلاهم رو نزدیک کردم و اومد بگیره که خودمو کشیدم عقب و خندید و ترسش رو یادش ...
15 مهر 1394

اولین عکس و خاطرات 18 ماهگی

سلام وقت خیلی ارزشمنده از وقت ارزشمند تر کودکان هستن اگه میلیارد ها پول هم برای بچه ها خرج کنیم هم اندازه یک دقیقه وقت گذاشتن براشون لذت بخش نیست پس سعی کنیم تا وقت بیشتری برای بچه ها بگذاریم. برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه پنج شنبه , 30 مرداد 1394 با اجازه مدیر وبسایت فقط یه عکس از غاز های پارک ملت میگذارم اینجا پارک ملت قزوینه من بچه بودم زیاد اینجا میومدم یه پارک عالی با سرسره بزرگ و کلی مجهز و هیجان انگیز برای بزرگتر ها و لذت بخش برای بچه ها ولی الان دیگه یه پارک عادی شده و وسایل دیگه برقی نیست بگذر...
27 شهريور 1394
1