آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

خاطرات شیرین و زیبای 17 ماهگی 3

1394/6/14 19:29
نویسنده : دایی رضا
777 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

محبت یکی از زیبا ترین کار های دنیاست

محبت کردن از ما هیچی کم نمیکنه ولی

اگه همه مون محبت بدون منت بکنیم

دنیا به حدی زیبا میشه که اگه بشه توصیفش

کرد باید اولش کلمه افسانه رو اضافه کنیم

کی زیبایی رو دوست نداره؟ بیاین اول

از خودمون شروع کنیم نیاز نیست بگیم

محبت کن وقتی همه ببینن محبت کردن

چه لذتی داره تصمیم میگیرن محبت کنن

شاید نتونیم دنیای به این بزرگی رو زیبا

کنیم اما میتونیم دنیای کوچیک خودمون رو با

محبت کردن به دیگران زیبا کنیم و لذت ببریم.

به امید روز های خوش برای عزیزانمون.

برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه.

یه روز نشسته بودم پشت کامپیوتر

و آرتین جونم همش میومد بالای تخت

کمک نجاتم بدین باز آرتین اومد. خخخخ.

چشمش افتاد به هد ست که روی

سرم بود و از نوع نگاش برق چشماش

معلوم بود تصمیم گرفته ازم بگیره

ولی دیدم رفت سراغ تلویزیون و هد ست

قدیمی من که شکسته و تعمیر شده بود

ولی من دیگه نخواسته بودمش و

و ضاهر خیلی زشت تری نسبت به هد ست

روی سرم داشت رو برداشت و سراغ من اومد

بالای تخت و هد ست رو گذاشت کنارم

و هد ست منو خواست بگیره که معامله رو

به هم زدم و درخواست کمک کردم.

بله دیگه دوران زور گویی تموم شده

نسل جدید اهل معامله س خخخخ.

البته از این که هد ست رو

ندادم حتی ناراضی هم نشد.

یکشنبه , 18 مرداد 1394

ساعت سه و نیم بعد از ظهر

همه خواب بودن آرتین جونم

و من بیدار بودیم آرتین جونم

حوصله اش سر رفته بود و رفت

سراغ تلویزیون و دقیقا همون کار

هایی که ما برای روشن کردن

تلویزیون میکنیم کرد

از ته دکمه روشن کردن رو

زد و برق به وی سی دی پلیر

و تلویزیون و دیجیتال رسید

بعد دکمه پخش صدا از وی سی دی

پلیر رو جلوی چشمای متعجب من

زد و صدا پخش شد بعد کنترل رو

برداشت و سعی در تعویض کانال

داشت که نمیدونست سمت دیجیتال

باید بزنه و دکمه رو هم بلد نبود.

بعدش فک کنم خیال کرد خرابه رفت

سراغ دیجیتال و سیم آنتن رو کند

و گفت دَر DAR همانطور که در تصویر

بالا میبینین اسباب بازی ها همیشه

باید پخش شده توی خونه باشن

جمع که بکنیم وقتی حوصله اش سر بره

دوباره میره سراغشون و میریزه بیرون

و حداکثر پنج ثانیه بازی میکنه.

البته من شوت کردن توپ رو بهش

یاد دادم و با توپش بیشتر از بقیه اسباب

بازی هاش بازی میکنه

بجز توپ اسباب بازی مورد علاقه اش اردک کوکیه

که من از توی شانسی در آوردمش.

توی تصاویر زیر داره با اردک بازی میکنه

همیشه اردکشو میاره من براش کوک کنم.

دوشنبه , 19 مرداد 1394

اینجا هم ساعت 8:02 دقیقه صبح دقایقی

قبل از بیدار شدن آرتین جونم

آرتین جونم بهترین آرزو ها رو برات دارم.

تا پست بعدی خدانگهدار.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان صدف
21 شهریور 94 15:40
منم آرزوی بهترینها رو برای آرتین خشگل دارم. دایی جون مطمئنم آرتین وقتی بزرگ شد به داشتن دایی خوب و مهربونی مثل شما افتخار میکنه.
دایی رضا
پاسخ
ممنون موفق باشید
خاله ماریا
7 آبان 94 16:50
ماشالله چ پسر خوشگلی خداحفظش کنه خوشحال میشم به آدرین جون ما هم سر بزنی
دایی رضا
پاسخ
ممنون که سر زدین ماشاالله آدرین شما هم خیلی خوشگله بزرگ تر بشه خوشگل تر هم میشه