اولین عکس و خاطرات 18 ماهگی
سلام
وقت خیلی ارزشمنده از وقت ارزشمند
تر کودکان هستن اگه میلیارد ها
پول هم برای بچه ها خرج کنیم هم
اندازه یک دقیقه وقت گذاشتن براشون
لذت بخش نیست پس سعی کنیم تا
وقت بیشتری برای بچه ها بگذاریم.
برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه
پنج شنبه , 30 مرداد 1394
با اجازه مدیر وبسایت فقط یه عکس
از غاز های پارک ملت میگذارم
اینجا پارک ملت قزوینه من بچه بودم زیاد
اینجا میومدم یه پارک عالی با سرسره بزرگ
و کلی مجهز و هیجان انگیز برای بزرگتر ها و
لذت بخش برای بچه ها ولی الان دیگه
یه پارک عادی شده و وسایل دیگه برقی
نیست بگذریم بریم سراغ اولین عکس
از 18 ماهگی آرتین جونم که داداشم
(دایی آرتین جونم) به قول آرتین جونم
(داء) گرفته منو داداشمو داء صدا میکنه.
اینجا هم گفتم آرتیـــــــــن دایی رو نگا کن
وقتی نگاه کرد عکسشو شکار کردم
قبل از شروع فیلم برداریم این دختر بچه
به آرتین جونم میگه چقدر نازه
در ادامه سرسره بازی و خوشحالی
آرتین جونم و چهره دیدنی آرتین جونمه
شما رو دعوت میکنم به
تماشای این ویدیوی زیبا
تعریف خاطرات آرتین جونم
در اوایل هجده ماهگی
عاشق پد و موس و کیبورده
همیشه دوست داره ببره پایین و
باهاشون بازی کنه یه روز مثل همیشه
مقاومت کردم و نگذاشتم برداره و گفتم
این که جی جی نیست برگشت گفت
رضا جی جی رضا جی جی
هنوز عادت گاز گرفتن رو ترک نکرده
و هر چیزی رو که بخاد پرت میکنه
این عادت ها در همه کودکان
هست و طبیعیه و برای درک کردن
خوب یا بد هنوز براشون زوده ولی
میشه تو این سن کمترش کرد
برای همین من به مطالب روانشناسی کودک
بیشتر مراجعه میکنم و بعضی وقت ها از
قلبم کمک میگیرم و خودمو میگذارم جای
آرتین جونم و بهترین جمله
رو انتخاب میکنم اون روزی یه چیزی رو پرت کرد
و باز میخواست پرت کنه
گفتم اونو پرت نکن اگه حرفمو قطع
میکردم حتما پرت میکرد گفتم توپ رو
پرت کن رفت سراغ توپ و توپ رو پرت کرد.
ماشاالله آنقدر باهوشه که روش تربیت
بچه های پنج ساله روش جواب میده.
آرتین جونم انشاالله عاقبت بخیر بشی.
تا پست بعدی خدانگهدار.