خاطرات شیرین 39 ماهگی آرتین جونم
سلام
این مدت اتفاقات تلخ و شیرین زیاد افتاد
از کچل کردن آرتین جونم تا
خداحافظی با s4
برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه
سه شنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
از اونجایی که زیاد از آرتین جونم عکس نگرفتم
تصمیم گرفتم ایندفعه با تلاش بیشتر عکس و فیلم بگیرم
اولین عکس 39 ماهگی
اینجا داره میپرسه این چادر کیه
بلایی که همیشه سر باغچه میاره
البته بعد این عکس دیگه مجوز
خاک بازی دریافت نکرد
و خاک اندازش توقیف شد که
با اعتراض آرتین روبرو شد
البته این توقیف پنهانی بود
من به آرتین گزارش کردم
آرتین جونم و بادکنک
هوا تاریک شد و من هنوز دست به دوربین
چهارشنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
ماجرای کچل کردن آرتین جونم
لپ تابو ول کردم تا عکس و فیلم بگیرم
اول مامان آرتین جونم شروع کرد به کچل کردن
آرتین جونم شور و شوق زیادی داشت اما
نمیدونست گیر دو تا آماتور افتاده
وسط کچل کردن گفت تو هم موهاتو بزن دیگه
کمی که آرتین جونم اذیت شد
مامانش پستشو تحویل داد
به بابابزرگ آرتین جونم که ترس
شدید آرتین جونم باعث شد
که مامانش دوباره پست رو تحویل گرفت.
دهنش و همه جاش پر مو شد
آخرش این شد نتیجه اش
سه شنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۶
آرتین جونم تقریبا ظهر ها نمیخوابه و عصر ها میخوابه
اون روز هم یکی از روز هایی بود که خوابش نمیومد
همه خواب بودن جز من و آرتین جونم. شروع کردم
به پِرس کردن آرتین جونم با تخیل اینکه کوچیک بشه
مامانش پیداش نکنه و نتونه ببره خونه شون
موقع پرس شدن کلی خندید اینم وویس خنده اش
قیافه همه در ظاهر این شکلی بود
ولی در باطن این شکلی بود
عصر همون روز کلی تو حیاط بازی کرد
کشمش رو مثل نوشابه تو شیشه نوشابه سر میکشه
حالا نوبت چاییه
آرتین جونم در حال جارو کردن حیاط
پنج شنبه، ۱۸ خرداد ۱۳۹۶
خداحافظی با اس 4 و اولین عکس با s7
سه شنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۹۶
مهدیس جون اومد خونه مون
تا پست بعدی خدانگهدار