خاطرات شیرین 58 ماهگی آرتین جونم
سلام
روز ها سپری میشن و ما در حسرت زندگی هستیم و
برای رسیدن به خوشبختی همه تلاشمونو میکنیم و
گاهی یادمون میره خوشبختیم اما حس میکنیم کمه
یا زندگیمون عادیه گاهی خیلی سخته گاهی آسونه
و تو این بالا پایین روزگار بی قناعت به آرامش و
خوشبختی اونقدر دست و پا میزنیم که چند سال
بعد وقتی به گذشته نگاه میکنیم میبینیم چه
لحظات طلایی رو قربانی خوشبختی کردیم و حسرت
روز هایی رو میخوریم که دیگه برنمیگردن. بهتره
تو زندگی از هیچکس انتظار نداشته باشیم و
قبل هر کاری و کلمه ای فکر عواقبش باشیم و
همیشه زندگی رو یاد بگیریم قبل اینکه دیر بشه.
برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه.
2018-12-17
دوشنبه، ۲۶ آذر ۱۳۹۷
بریم سراغ اولین عکس 58 ماهگی. آرتین جونم
کادوی پنج سالگیش رو زود تر گرفت و منم یکم
خلاقیت به خرج دادم و روی تخته براش نوشتم
اینجا هم داره روی وایت برد گل میکشه
اینم خروجی کارش
اینجا هم با هم گربه کشیدیم و دست
و پاش رو آرتین جونم کامل کرد
خودش تنهایی نوشته 3
2018-12-20
پنج شنبه، ۲۹ آذر ۱۳۹۷
یه روز مونده بود به شب یلدا طیبه خاله اینا
اومدن خونه مون آرتین جونم وقتی باباشو
می بینه شیطونی میکنه اینم نمونه اش
2018-12-21
جمعه، ۳۰ آذر ۱۳۹۷
دیروز مهدیس جون اینا نتونستن بیان اما
شب یلدا اومدن
آرتین جونم روی بالابر من
من شب یلدا فال گرفتم البته وقت حافظ پر بود
و فال ها چون اینترنتی بود سخت گرفته میشد
و کلا با نیت ها یکی نبود اما برا من درست بود
اینم چند تا عکس از مهدیس جون
2018-12-24
دوشنبه، ۳ دی ۱۳۹۷
آرتین جونم در حال رفع گرسنگی با تخم مرغ آبپز
2019-01-01
سه شنبه، ۱۱ دی ۱۳۹۷
رنگ انگشتی بازی کردن آرتین جونم تو حموم
2019-01-04
جمعه، ۱۴ دی ۱۳۹۷
سه تا عکس از مهدیس جون
2019-01-07
دوشنبه، ۱۷ دی ۱۳۹۷
سلفی های من و آرتین جونم
2019-01-08
سه شنبه، ۱۸ دی ۱۳۹۷
دلم نیومد این عکسو نگذارم آرتا نوه پسری عذرا خاله
ایشونم قند و نبات پارسا جونه نوه ی دختری عذرا خاله
2019-01-10
پنج شنبه، ۲۰ دی ۱۳۹۷
تا یادم نرفته بگم آرتین جونم با ترکیب رنگ ها
آشنا شد و نارنجی و سبز و بنفش رو درست کرد.
اینجا هم صورتشو این شکلی کرده
2019-01-11
جمعه، ۲۱ دی ۱۳۹۷
اینجا هم مثلا خالش و مامانشو زندانی کرده
2019-01-12
شنبه، ۲۲ دی ۱۳۹۷
لباسشوییمون خراب شده بود آرتین جونم
موبایلمو خواست گفتم دایناسور خوابه گفت
عب نداره همینجوری که قفل بده. دادم و رفت
چند دقیقه بعد با خوشحالی اومد و عکس تعمیرکار
رو یواشکی گرفته بود با هیجان این کارو تکرار میکرد.
2019-01-15
سه شنبه، ۲۵ دی ۱۳۹۷
اینم عکس آخر(بدون شرح)
تا پست بعدی خدانگهدار