آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

تصاویر و خاطرات 11 ماهگی

1393/11/4 17:14
نویسنده : دایی رضا
353 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز اومدم با تصاویر و خاطرات

اولین روز های 11 ماهگی آرتین جونم

زیاد منتظرتون نمیگذارم برین ادامه مطلب

سه شنبه , 16 دي 1393

اولین عکس 11 ماهگی آرتین جونم

که داداشم گرفته

این عکس ها رو هم خودم گرفتم

اینجا هم خیلی جلو اومده بود مجبور شدم از

دوربین جلوی موبایل استفاده کنم

و اینم حمله به سمت من که باعث شد

نتونم عکس پرتره بگیرم

جمعه , 26 دي 1393

برای آرتین جونم کلیپ های مورد

علاقه اش رو گذاشتم و خواب آلو

شد و یادتونه گفتم سرش رو میگذاره رو

سینه ام اینم کلیپش

شنبه , 27 دي 1393

اینم دو تا عکس هنری از آرتین جونم

شنبه , 4 بهمن 1393

تعریف خاطرات از پنجشنبه 2 بهمن تا امروز 4 بهمن 1393

آرتین جونم توی اتاقم کلی باهام بازی کرد

و عروسک خاله اش که سرش کنده شده

رو بازی میکرد سرش که کنده میشد

میگفتم بده به من و سرش رو میگذاشتم

قشنگ منتظر میشد تا درستش کنم

اولش پرت میکرد ولی گفتم پرت نکن

قشنگ بده میداد و درستش میکردم

از این کار خسته نمیشد.

ماشاالله خیلی حرف گوش کن شده

و به حرفم گوش میده فرداش هم

سر عروسک کنده شده بود از

اون پایین دستش رو دراز میکرد

تا من بگیرم و براش درست کنم

بدن عروسک روی تخت بود و سر

عروسک رو همونطور که من شب

وصل میکردم سعی میکرد وصل کنه

ولی نتونست

آرتین جونم برای اولین بار

با خاله اش رفت حموم بعد

سرش رو بستیم مثل دخمل ها شد

عکسش رو هم گرفتم تو پست بعدی میگذارم

فرداش که میشه

صبح همین امروز داشتم عکسش رو

میگرفتم که از خواب بیدار شد

عکس ها رو هم توی پست بعدی

میگذارم داشتم ازش فیلم میگرفتم

زد موبایلم افتاد روی زمین و به

آرتین جونم گفتم بده من بده من

برات لوسی لوسی بگذارم

موبایل رو داد و براش گذاشتم

دوباره هنگام پخش یکی دیگه

از کلیپ های مورد علاقه اش

زد و موبایل افتاد با اینکه داشت

نگاه میکرد گفتم بده به من داد به من.

تا پست بعدی خدانگهدار

پسندها (1)

نظرات (0)