اولین عکس های آرتین جونم در یک سالگی
سلام
این دفعه نتونستم عکس
های زیادی از آرتین جونم بگیرم
اما عکس های خوبی گرفتم
و لحظات خوبی رو با آرتین جونم
گذروندم با این که کمتر از یک روز
بود اما خیلی خوش گذشت
برین ادامه مطلب ماشاالله غراموش نشه
دوشنبه 20 بهمن ماه 1393 قبل از یک سالگی
که من اولین بار با آرتین جونم رفتم حمام
تو حمام منو میزد و میخندید
وقتی خیس شد ماشاالله پلک
هاش مثل ستاره چشم هاش مثل
مروارید برق میزد وقتی بالا رو نگاه میکرد
از زیبایش نمیتونستم پلک بزنم
فقط نگاهش میکردم ماشاالله
مثل ماه شده بود.خیلی زیبا تر شده بود.
چهارشنبه , 29 بهمن 1393
آرتین جونم واکسن زده بود
و کلی گریه کرده بود اومدن خونه ما
این عکس ها رو هم موقع نهار گرفتم
کیفیت عکس ها به دلیل زوم خیلی پایین اومده
ساعت 17:36 برای اولین بار بود دیدم ساکت
و آروم دراز کشیده و داره تلویزیون میبینه
بعد چند دقیقه دقیقا همون ساعتی که
اون بالا نوشتم خوابش برد
شب هم برای اولین بار تمام غذاش رو من
با قاشق تونستم بهش بدم
میخواست با دست بگیره
دهنم رو باز کردم گفتم آ آ
دهنش رو باز کرد و خورد
یه قاشق میخورد میرفت بازی میکرد
میومد دوباره یه قاشق میخورد
غذا رو یادش رفت قاشق رو
نشون دادم بدو بدو اومد خورد
گفتم بازم با سر تایید کرد
و مفهوم کلمه بازم رو خوب درک کرده
کلی غذا دادن بهش بهم مزه داد
اونایی که تجربه کردن میدونن
من چی میگم اونایی که نی نی ندارن
هم انشاالله بزودی این تجربه لذت بخش
نصیبشون بشه و کلی لذت ببرن
تا پست بعدی خدانگهدار.