آرتین جونمآرتین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

آرتین جیگر دایی

سلام خوش آمدید این وبلاگ توسط یک دایی معلول جسمی حرکتی که عاشق کودکان و نوزادانه ساخته شده خاطرات شیرین آرتین جونم از دیدگاه من ثبت میشه

خاطرات شیرین اواخر 25 ماهگی آرتین جونم

سلام بازم دیر کردم ولی جمع آوری و تدوین عکس ها از قدیم به جدید یکم دیر شد آخه سعی میکنم عکس و فیلم هایی که با موبایل های دیگه گرفته شده رو هم ثبت کنم. آرتین جونم به قول روانشناسا وارد بحران دو سالگی شده قبل دو سالگیش نمیدونستم چیه ولی حالا چرا مامانا و بابا ها میدونن منظورم چیه. این مرحله یکی از مهم ترین مرحله هاست که سخت ترین مرحله س از نظر من. بگذریم بریم سراغ خاطرات شیرین اواخر 25 ماهگی آرتین جونم قبل از بحران دو سالگی برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه. یکشنبه، ۱ فروردین ۱۳۹۵ از قاب دوربین مامان آرتین جونم آر...
11 ارديبهشت 1395

25 ماهگی آرتین جونم

سلام امروز اومدم از حال و هوای عید و 25 ماهگی آرتین جونم بنویسم برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه چهارشنبه، ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ اولین عکس های 25 ماهگی آرتین جونم آرتین جونم در حال تماشای حسنی و مهد کودک بریم به شب عید این تخم مرغ رو هم برای آرتین جونم رنگ کردم و عکسشو گرفتم شدت رنگ رو با pc زیاد کردم که دیده بشه همون شب آرتین جونم مو هاشو کوتاه کرده بودن و اینم عکساش. اول فروردین سال 95 آرتین جونم اومد پیشم ولی اون روز عکسشو نگرفتم انقدر شیطونی کرد که نگو تخم مرغ رو بهش دا...
18 فروردين 1395

خاطرات شیرین 22 ماهگی آرتین جونم

سلام از نظر بیشتر آدم ها شیک پوش و اهل مد بهتر از مرتب و تمیزه دروغ شیرین بهتر از حقیقت تلخه چهره زیبا بیشتر از دل زیبا ارزش داره مسئولیت خودمون مهم نیست اما وای بر کسی که مسئولیتش مقابل ما کم بگذاره نظر ما مهمه نظر بقیه مهم نیست بچه ها اجازه فحش بد ندارن ولی ما بزرگتر ها داریم! ما داریم کجا میریم؟ این طرز فکر کردن واقعا کجاش منطقیه؟ باید جور دیگه ای به دنیا بنگریم نمیشه دنیای به این بزرگی رو تغییر داد اما دنیای خودمون رو با تفکر های منطقی زیبا کنیم و زیبا زندگی کنیم موفق باشید. برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه. پنج شنبه، ۲...
5 بهمن 1394

شیرین زبونی های آرتین جونم اواخر16 ماهگی و اوایل 17 ماهگی

سلام آرتین جونم صدای حیوانات رو یاد گرفته همون روزی که کچلش کردیم صدای چند تا حیوون رو برامون در آورد وقتی ازش میپرسیم هاپو (سگ) چی میگه؟: هَپ HAP پیشی (گربه) چی میگه؟ با صدای ریز تقریبه شبیه گربه صداش رو در میاره خروس چی میگه؟: قوـوـوـوـو ببئی (گوسفند) چی میگه: بَــــ همون روزی که پارک سنگی بودیم بهش یاد دادم بگه آبا آب رو نشونش دادم و گفتم آبا و همش می خندید و آب رو نشون میداد و میگفت آبا عمه هم میگه تازگیا تازگیا نمیگه دایی میگه دادا ...
4 مرداد 1394

شیرین زبونی های آرتین جونم از15 ماهگی تا 16 ماهگی

شیرین زبونی های آرتین جونم ماشاالله فراموش نشه. کلماتی که آرتین جونم میگه داء (دایی) البته دایی هم میگه ولی فقط وقتی ازش بخام میگه دایی بَه بَه (غذا) نان نان(ماشین) عو عو این کلمه رو با دهن بسته بگین مثل آرتین جونم تلفظ کردین معنیش میشه (بده) دَر  معنی دَر وقتی خوراکی دستش باشه یا یه چیز بسته که نمیتونه باز کنه یعنی (باز کن) معنی دَر وقتی موبایلم رو میبینه یا پشت کامپیوتر تو بغلم میشینه یعنی (کلیپ بگذار یا یه بازی یا عکس نی نی) اون روزی به من گفت بابا گفتم من داییم بگو دایــــــــی بعد گفت دایی. هر وقت عکس بچه میبینه مثل من ...
24 خرداد 1394

خاطرات آرتین جونم اوایل اسفند1393

سلام امروز سه شنبه 12 اسفند اومدم تا خاطرات آرتین جونم رو ثب ت کنم برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه جمعه , 8 اسفند 1393 آرتین جونم در حال خوردن خوراک عدس خاله اش داشت بهش میداد این عکسو گرفتم شب هم موبایل رو توی دستم بازی میکرد و ازم گرفت و منم نمیخواستم ببره اونور بازی کنه چون محافظش رو جدا کرده بودم و وقتی آرتین جونم بازی باهاش رو تموم میکرد ولش میکرد به امون خدا و احتمال گم شدن و له شدن زیر دست و پا بود و یکی دیگه از دلایلم هم موبایلم سرگرمی من توی اتاق بودش و یکی دیگه از دلایلش هم کار زشت من یعنی حسودی ...
12 اسفند 1393

کلمات جدید آرتین جونم

ماشاالله فراموش نشه وقتی میخاد بگه چراغ خواب از پریز در بیاریم میگه دَز وقتی میخاد کسی رو بزنه میگه ایه بدون َ ِ ُ میگه EH انقد باحال میگه نَنِه راستی یاد گرفته میگه دایی دیگه نمیگه دا ولی خیلی خیلی کم میگه رضا آبجیم (مامان آرتین جونم) میگه دلش که تنگ میشه همش میگه دایی رضا اما پیش خودم خیلی کم میگه. ...
20 بهمن 1393

اولین کلمه آرتین جونم

سلام اولین کلمه آرتین جونم چند دقیقه پیش اولی هی زبونش رو برام در آورد و ذوق کردم بعد زبونش رو در آورد من حواسم نبود خیال کردم صدای تف درآوردنشه آبجیم(مامانِ آرتین جونم) گفت داره میگه رضا من گفتم صدای تف کردنشه بعد بازم گفت رِضَا بازم گفتنی کاملا واضح گفت البته تو اینترنت گفته بودن ماه 4 هفته 4 با حرف زدنش شگفت زده میشوید شگفت زده که هیچی دارم ذوق مرگ میشم ...
24 تير 1393
1