خاطرات شیرین 57 ماهگی آرتین جونم
سلام
لطفا بین هیچکس تبعیض قائل نشین بخصوص
میون بچه ها و اگه شکی هست برطرف کنین تا
تبعیضی وجود نداشته باشه و اگه کسی تبعیض
قائل شد مراقب غول حسادت و کینه باشین چون
شما رو کم کم بی رحم و بی وجدان میکنه. کار
سختیه امیدوارم هممون با یاد گرفتن روش های
مناسب بتونیم از پسش بر بیایم موفق باشید.
برین ادامه مطلب فقط ماشاالله فراموش نشه.
2018-11-20
سه شنبه، ۲۹ آبان ۱۳۹۷
پنجاه و هفت ماهگی آرتین جونم اولین بار تنهایی
موند پیشمون قبلا یه بار صبح تا شب و چند بارم
موقع خرید و کارای دیگه مونده بود اما اینبار شب
هم خوابید البته مامانش راضی نبود بمونه.اصلا
اذیت نکرد و خوش گذروندیم.بریم بگم براتون.
اینجا داره اسفناج میخوره
اینم مدل ماست خوردنش🙃
2018-11-21
چهارشنبه، ۳۰ آبان ۱۳۹۷
مامانش اومد و با خالش رفتن مسجد. باباش
زنگ زد و آرتین جونم گفت رفتن شمال!!!
لذت پفک خوردن بیشتر از صحبت با باباش
بود و سعی میکرد زود تر قطع کنه.
مهدی پسردایی اومد خونه مون و pes 2016
زدیم. ببینین چه بلا هایی که سر قورباغه میاد
اینجا هم رفته بود بالا رخت خواب ها
2018-11-27
سه شنبه، ۶ آذر ۱۳۹۷
اینجا هم از خودش سلفی گرفته
اینم سلفی نصفه نیمه
این چه قیافه ایه دیگه🤔
اینجا هم با پا رفته تو آش هشتک شکار لحظه وحشت😎
2018-12-05
چهارشنبه، ۱۴ آذر ۱۳۹۷
سلفی
2018-12-07
جمعه، ۱۶ آذر ۱۳۹۷
خب بریم سراغ نقاشی. نقاشی های آرتین جونم
مفهومی شدن و دیگه خط خطی نیستن مثلا
به عکس زیر نگاه کنین بنظرتون چیه.
یک خانم حامله کشیده
عکس بعدی هم ی گل کشیده
لازم به ذکره من با لپ تاب رنگشونو بیشتر کردم.
2018-12-11
سه شنبه، ۲۰ آذر ۱۳۹۷
آرتین جونم با رنگ انگشتی میخواست صورت
یکی رو نقاشی کنه اما هیچکس اجازه نمیداد
من گفتم روی بادکنک نقاشی بکش بعدش
من به ذهنم رسید از ترکیدنش فیلم بگیرم
اینم اسلوموشن ترکیدن بادکنک
بعد ترکیدنش همه جا رنگ انگشتی پاشیده
شد خیلی باحال بود.
آرتین جونم عاشق سس قرمز شیرینه اینجا
هم بعد شام داره سس و نون میخوره
تا پست بعدی خدانگهدار.